حجت خدا باطن دين

 

دین از دو دیدگاه قابل بررسی است.دیدگاه نخست مربوط به باطن، حقیقت و اصل و اساس دین است.

در این دیدگاه دین همان وجود مقدس حجت خدا بر روی زمین و در زمان ما وجود مبارک حضرت امام زمان(عج الله تعالی فرجه شریف) است.در روایات شواهدی بر این امر وجود دارد که به بررسی آنها می¬¬پردازیم: 

۱)امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: ما اهل بیت ریشه های دین هستیم.(بصائر الدرجات:ص۸۲،ح۱۰) 

۲) امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: ایشان( اهل بیت علیهم السلام) اساس دین هستند.( نهج البلاغه،ج۱،ص۳۰) 

در نتیجه دین ما مسلمانان در زمان حاضر، وجود مبارک حضرت حجت بن الحسن العسکری سلام الله علیه است.

یعنی حقیقت، اصل و باطن دین ایشان هستند.اصل امور دینی و اعتقادی همچون توحید، نبوت، امامت،معاد، نماز، روزه، زکات،حج و... همان وجود مبارک امام زمان علیه السلام است. در حدیثی امام صادق علیه السلام فرمودند:

ماییم نماز در کتاب خدا،و ماییم زکات، و ماییم روزه، و ماییم حج، و ماییم ماه حرام، و ماییم سرزمین حرام،و ماییم کعبه الهی و قبله پروردگار.( تأویل الآیات،ج۱،ص۱۹،ح۲)

 دیدگاه دوم درباره دین مربوط است به ظواهر دینی مثل عقاید، احکام و دیگر مسائل دینی.دینی بودن یک مسئله را امام زمان علیه السلام تعیین می کند، بدین معنا که هرآنچه را ایشان به عنوان یک امر دینی معرفی نموده یا تایید نموده باشند می توانیم به عنوان دین برای خود بپذیریم.

به عبارت دیگر میزان در دینی بودن ظواهر دین کسی نیست جز امام عصر حضرت حجت بن الحسن عسکری علیه السلام که حقیقت دین و اصل و اساس آن می باشند.

بنابراین عبادی بودن یک عبادت همچون نماز زمانی است که از آم حضرت اخذ شده و مورد قبول ایشان باشد.

احکام، مسائل و امور دینی قبل از اینکه دینی شوند و اطلاق دینی بودن بر آنها صحیح باشد، هیچ فرقی با سایر امور ندارند و همان طور که گفته شد دینی بودن یک مسئله را امام زمان علیه السلام مشخص خواهند نمود و پیروی از نفس و تفسیر به رای کردن قرآن در این زمینه بشدت نهی شده است.

امام صادق علیه السلام در مورد گفتار خداوند متعال :«چه کسی گمراه تر است از آنکه تبعیت از هوای نفس خویش می نماید و توجهی به هدایتگر الهی ندارد» می فرمایند:

« مراد از این آیه کسی است که دین خدا را بدون هدایت از یکی از امامان هدایتگر، از رای و نظر خود بگیرد.»(بصائر الدرجات،ص۳۳،ح۱) 

میزان در توحید، نبوت، امامت و مسائل مربوط به آنها امام زمان علیه السلام می باشند، بنابراین خدایی که آن حضرت به ما معرفی نموده خدای حقیقی است و نه خدایی که دیگر مکاتب برای خود تراشیده اند.

پیامبری که آن حضرت به ما معرفی می نماید پیامبر ما است نه آن پیامبری که معرفی آن از جانب کسانی صورت گرفته است که با انسان عادی نه تنها هیچ فرقی نداشته بلکه در امور معنوی بسیار پایین تر از انسان عادی است.

حجت و خلیفه خدا بعد از پیامبر آن کسی است که امروز خلف صالح او، وصی و جانشین خدا روی زمین است، یار و یاور پیامبر اکرم ، صاحب غدیر خم کسی که بیش از ۳۰۰ آیه از قرآن در وصف ایشان نازل شده است.

معادحقیقی نیز همان معادی است که امام زمان برای ما کیفیت و کمیت آن را بیان می نمایند و نه کسان دیگر که هیچ ارتباطی با امور وحیانی نداشته و ندارند.

 امامان معصوم علیهم السلام در کل و در عصر ما امام زمان علیه السلام عالم به کتاب خدا_ که همه چیز در آن است_ می باشند.امام صادق علیه السلام فرمودند: من فرزند رسول خدا هستم .

از کتاب خدا آگاهم، در این کتاب آنچه از ابتدای خلقت تا روز قیامت می باشد آمده است و در آن اخبار آسمان ها و زمین و بهشت و جهنم و گذشته و آینده نیز آمده است.

و من بر تمامی این امور به گونه ای آگاه و مطلع هستم که ویا بر کف دست خویش می نگرم.آری! بدرستی که خداوند متعال می فرماید:

« در قرآن بیان هر چیز آمده است.»( بصائر الدرجات،ص۲۱۷،ح۲)

منبع:آفتاب


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

 



|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
مطالب مرتبط با این پست